اعتقاد به منجی آخرالزمان و یا همان بحث مهدویت تقريباً در تمام اديان به نحوي نهادینه شده و به آن قائل هستند، اما در اين ميان مسلمانان و بویژه شيعيان اين مقام را منحصر به حضرت مهدي(عج) ميدانند. مسئله مهدويت در بينش اسلامي نقش كليدي دارد، چرا كه اعتقاد به يك منجي و مصلح و اميد به اينكه سرانجام روزي حق جاري ميشود و صالحان بر زمين حكومت ميكنند، عامل پويائي و حركت جوامع اسلامي است.
آنچه که باعث گردیده شیعه در طول حرکت تاریخی كلان خويش، به رغم دريافت ضربات و لطمات بسيار از سوي دشمنان، از يأس و نوميدي رهایی یافته و توان تحمل خویش را بالا ببرد اعتقاد به فرج در آخرالزمان است. علاوه بر مهدويت، خاتمیت نیز سدراه محكمي در مقابل دينسازي و دكانسازي به شمار ميرود. به همين دليل هم اين موضوع، مستقيم و غيرمستقيم همواره در معرض چالش قرار داشته است.
قدرتهاي حاكم بر جهان درصدد بوده و هستند تا با تشكيل مسلك و باورهای جديد و به اصطلاح تكامل يافته با رنگ و بوي خردورزي و ايدئولوژي بر افكار توده مردم مسلط شوند و از نيروهاي آنان به سود خويش بهرهبرداري كنند. اما استعمار در مشرق زمين در برابر مقاومت "طرز فكر اسلامي" قرار داشته و به طرق گوناگون ميخواهد با تفكر اسلامي مبارزه كند. يكي از راههايي كه استعمار براي فتح اين دژ محكم در نظر گرفته، تلاش براي مذهبسازي بوده است. هدف آنها، چنان كه خود معترفاند، اين است كه در مقابل "مهدي"، مهدي ديگر بسازند و در برابر "قرآن"، قرآن ديگري عرضه كنند.
نظرات شما عزیزان: